یکی از دلایلی که سبب شده تا انتخابات ایران، همیشه کانون توجه جهانیان قرار بگیرد، کم نظیر بودن آن در میان کشورهای منطقه است. در منطقه ی غرب آسیا و شمال آفریقا، جمهوری اسلامی از معدود نظام هایی است که برای تعیین حکمرانان خود، به آرای مردم، متکی است. با نگاهی به وضعیت سیاسی کشورهای منطقه، فقدان اعتماد به آرای عمومی، به وضوح، قابل مشاهده است. در کویت، بیش از 50 سال است که فرمانروایی، در قبضه ی «آل صباح» می باشد و هیچ فرد دیگری، خارج از این خاندان، حق به دست گرفتن قدرت را ندارد. در عربستان، بیش از 80 سال است که قدرت، در دستان برادران «آل سعود» در حال گردش است و در این کشور، چبزی به نام انتخابات و مجلس و ... وجود ندارد. در قطر هم، خاندان «آل ثانی»، قدرت را در دست گرفته اند و مانند توپی به هم پاس می دهند و در این میان، رأی مردم، هیچ جایگاهی ندارد. در بحرین، «آل خلیفه»، کشور را ملک طلق خود می دانند و حق حکومت را فقط برای خود، به رسمیت می شناسند. به این جمع، باید اضافه کرد کشورهایی مثل عمان، امارات و ... .
اما در همین منطقه ی جغرافیایی دنیا، کشوری به نام «ایران» و نظامی به نام «جمهوری اسلامی» وجود دارد که در همان دو ماه اول استقرار خود و با اصرار بنیانگذار آن، به آرای عمومی مراجعه کرد و از آن روز تا کنون، تقریبا هر سال، یک انتخابات در این کشور، برگزار گردید.
در چنین شرایطی، کاملاً طبیعی است که ایران اسلامی، کانون توجه دنیا قرار بگیرد و انتخابات آن از جذابیت وصف ناشدنی برخوردار باشد. اما در این میان، «ملت ایران، قدر این آزادى و قدر این حضور مردمى و قدر این اختیار مردمى را باید خیلى بداند؛ همهى ما باید قدر بدانیم. این را انقلاب و اسلام به ما داد. این، نعمت الهى است؛ باید آن را شکر بگزاریم؛ شکرش هم به این است که در این میدان وارد شویم.»








